توضیحات کلی انقلاب در لغت به معنی زیر و رو شدن یا پشت و رو شدن است، فلاسفه انقلاب را ین گونه بیان می نمایند که ذات و ماهیت یک شیی لزوماعوض شده باشدو در نگاه جامعه شناسان انقلاب به معنای دگر شدن است حتی نباید بگوییم دگرگون شده زیرا دگرگون شدن یعنی اینکه گونه و کیفیتش جور دیگر شود. به عوض باید بگوییم دگر شدن یعنی تبدیل شدن به موجودی دیگر. انقلاب در ایران دگر شدن جامعه ایرانی بود با یاری گرفتن از آموزه های اسلام ناب محمدی که زمینه ساز جامعه توحیدی می باشد. انقلاب اسلامى ایران بى‏شک پدیده‏اى نوظهور در قرن حاضرمى‏باشد.انقلابى غایت‏گرا،آرمانگرا،اسلامگراوعالمگیر و جهان‏شمول وبى‏نظیردر جهان اسلام که به رهبری امام خمینی(ره) هدایت گردید و تحولى شگرف در عرصه روابط بین‏الملل و در معادلات سیاسى دولتهاى جهان پدید آورد. این رهبر تاریخ ساز انقلابى را بنیان نهاد که بسا
دسته ها :
شنبه پنجم 11 1387
جیمز دیویس پس از اشاره به نظرهای متفاوت آلکسی دوتوکویل (نقش بهبودی شرایط در وقوع انقلاب) و مارکس (نقش تنزل شرایط در وقوع انقلاب) این پرسش را پیش رو می‌گذارد که آیا انقلابها زمانی که رشد اقتصادی اجتماعی باشد اتفاق می‌افتند یا زمانی که تنزل و عقب‌گرد باشد؟ او سپس چنین پاسخ می‌دهد: احتمال وقوع انقلابها زمانی است که مدتی طولانی از توسعه عینی اقتصادی و اجتماعی، توسط یک دورة کوتاه مدت عقب‌گرد سریع دنبال شود. توسعه طولانی باعث افزایش انتظارات می‌گردد و رکود کوتاه مدت سبب ایجاد فاصله غیر قابل تحمل بین انتظارات و دریافتها و در نتیجه وقوع انقلاب می‌گردد. وی همچنین در ادامه می‌گوید: ثبات و بی‌ثباتی سیاسی در نهایت به وضعیت فکری جامعه وابسته است وجود نارضایتی انقلاب را می سازد شرایط قابل لمس، عرضة کافی یا ناکافی غذا، برابری و آزادی، مردم راضی برای تفاوت که ا
استقلال اقتصادی از آن حیث که زمینه مناسب رشد و تعالی انسان و طرح آرمان های متعالی اسلامی را در سطح جهانی، فراهم می آورد، همیشه مورد توجه حضرت امام(ره) بوده است، به طوری که نیل به آن را به قیمت تحمل سختی ها و مرارت های بسیار تکلیف شرعی ـ ملّی ملت و دولت، معرفی می نمایند:«مردم وفادار و انقلابی کشورمان برای به دست آوردن استقلال واقعی و رسیدن به خودکفایی، خیلی بیش از اینها آماده صبر و فداکاری هستند و من مطمئنم که ملت عزیز ایران یک لحظه استقلال و عزّت خود را با هزار سال زندگی در ناز و نعمت ولی وابسته به اجانب و بیگانگان معاوضه نمی کنند».23نکته قابل توجّه آن که، اقتصاد در بینش امام(ره) نهایتا ابزاری مفید و کارآمد است که به هیچ وجه جنبه «زیربنایی»24 پیدا نمی کند، لذا آرمان اقتصادی انقلاب اسلامی وصول به حالتی است که در آن بر اساس «توحید» ـ که زیر بنا را تشکیل می
  «عدالت اقتصادی» به زعم حضرت امام(ره) به تعدیل کل ساختار اقتصادی در جامعه منجر می شود به طوری که همگان به حقوق اقتصادی شرعی ـ قانونی خود می رسند و «گردن کلفت ها» دیگر نمی توانند به بهانه های مختلف مردم را استثمار کرده، برای خود «زندگی اشرافی» ترتیب دهند:«اسلام است که جلو منافع شخصی را می گیرد. اسلام است که نمی گذارد این گردن کلفت ها زندگی اشرافی بکنند... اسلام تعدیل می کند».19به تعبیر ساده تر، حکومت اسلامی بر پایه «عدالت» استوار است و این نکته ملهم از اندیشه ناب اسلامی است که رهبران را مکلّف می سازد تا خود را در سطح ضعفای جامعه قرار داده، و حقوق مستضعفین را از اغنیا بستانند تا بدین ترتیب بین افراد مختلف جامعه فاصله طبقاتی کشنده ایجاد نشود.20 امام خمینی(ره) که رهرو صادق حضرت علی(ع) بودند با تمسک به همین اصول است که می فر
X